محرم در"لکنو" | حجاب در هوای شرجی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در سفر به دیار هند، «لکنو» نسبت به دهلی بسیار متفاوت بود. جمعیت بالای شیعه و نیز هم زمانی حضور ما با محرم کاملا فضای سفر را تغییر داد. بنا بود در مدرسه ی علمیه غفران مئاب مستقر شویم؛ مدرسه ای وابسته به حضرت آیت الله صافی گلپایگانی که به دست حجت الاسلام سید کلب الجواد نقوی، امام جمعه لکنو اداره می شد. مدرسه نُقلی و زیبایی بود. هیچ طلبه ای داخل مدرسه نبود و همه برای تبلیغ رفته بودند.
روز اول بعد از ناهار بسیار تُندی که در منزل یکی از شیعیان هند خوردیم برای شرکت در مراسم عزاداری به حسینیه آصفی، بزرگ ترین حسینیه جهان رفتیم. خطیب مراسم، از سخنرانان اهل سنت بود. یکی از طلبه های المصطفی که اکنون به لکنو برگشته و تبلیغ می کند، می گفت: «تعمدا از ایشان دعوت کرده ایم تا برادران اهل سنت هم در جلسه حضور پیدا کنند.» انصافا رویکرد معقول و کارآمدی بود. می گفت: «حتی هندوها هم در مراسم عزاداری سید الشهداء(ع) شرکت می کنند.» سبک منبرهای آنان با ما متفاوت است. معمولا خطیب بر فراز منبر، بسیار حماسی سخن می گوید و فریاد می زند. تا آنجا که من فهمیدم منبر را به دو بخش فضیلت و مصیبت تقسیم می کنند. یعنی ابتدا فضائل اهل بیت(ع) را می گویند و سپس مصائب را بیان می کنند. از نظر منطقی هم تقسیم قابل دفاعی است؛ چرا که مصیبت با علم به فضیلت جانسوز تر واقع می شود.
خطبایشان با فریاد فضائل را بیان می کنند و وقتی مخاطبان به اوج هیجان و شعف می رسند، یکی از حاضران دستش را بلند می کند و فریاد می زند: «نعره حیدری» سپس همه مردم یک صدا فریاد «یا علی» سر می دهند. این اتفاق در یک جلسه روضه بارها و بارها رخ می دهد. موضوع منبر هم معمولا بیان ماجرای خیبر و خندق است. این مطلب را اولین بار از یکی از طلبه های المصطفی در دهلی شنیدم که برایم بسیار عجیب بود اما در لکنو به چشم خود دیدم. مردم با این که این ماجرا را بسیار شنیده اند باز هم لذت می برند و فریاد می کشند و به وجد می آیند.
به طور کلی تشیع در هندوستان و پاکستان بسیار به شور آمیخته است و معمولا پوسته و ظاهر به مخ و محتوا غلبه دارد. نمادگرایی هم در میان شان زیاد دیده می شود که ان شاء الله در یادداشت بعدی به آن خواهم پرداخت. یادم هست در لکنو هیأتی را یافتیم که جمعیت بسیار کمی در آن شرکت می کرد. وقتی از روحانی اش که اتفاقا فارغ التحصیل المصطفی بود، درباره کمی جمعیت سوال کردیم در پاسخ گفت «به خاطر رویکرد پالایشگرایانه ام به عزاداری است» بنابراین مردم آنجا به خاطر همین نگاه پالایش گرایانه در عزاداری ها دم ساز نبودند.
پای بندی مردم لکنو و به طور کلی شیعیان هند به مسائل شرعی هم جالب است. بانوان شان معمولا هیچ تار مویی بیرون نمی گذارند و پوشیه می زنند. این نوع پوشش در کشوری که هوای شرجی و آزار دهنده اش شهره است، واقعا مجاهدت محسوب می شود. اما از سوی دیگر در مجالس عزاداری چندان فاصله ای میان مردان و زنان نیست و حتی گاهی در مجلس کنار هم می نشینند. دختران و زنان شیعه در لکنو به راحتی موتور سواری می کنند و جامعه به هیچ عنوان چنین مساله ای را قبیح نمی داند. این موضوع زمانی جالب تر می شود که بدانیم تدین هندی ها از نوع سنتی است و نو اندیشی و روشنفکری دینی چندان جایگاهی ندارد.
به طور کلی هندوستان نمونه ی بارز توسعه ی نامتوازن است. یعنی بخش های مختلفش با هم سازگاری ندارد. در بعد اقتصادی یکی از قدرت های بزرگ دنیاست؛ اما هنوز چالش های ساده ای مثل حیوانات ولگرد یا نظافت خیابان ها را حل نکرده است. در بعد فرهنگی از یک سو زنان موتور سواری می کنند و دمپایی لاانگشتی می پوشند و در مجالس عزا کنار مردان می نشینند و از سوی دیگر پوشیه می زنند. اتفاقا چند روز پیش کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که موید غلبه ی شور بر اندیشه و البته مایه تاسف بود: چند دختر جوان بدون حجاب و در حالی که موهایشان را جلوی صورت شان ریخته بودند تا چهره شان پوشانده شود به عنوان کاروان اسرای کربلا از میان مردم عبور می کردند و شماری مرد برهنه هم در اطراف شان سینه می زدند و می گریستند!
خاطرم هست در همان روز تاسوعایی که ما در لکنو بودیم، چنان قمه زنی و زنجیرزنی خونینی به راه انداختند که بوی خون تمام کوچه های اطراف را فراگرفته بود. سید کلب الجواد می گفت: « فردا شیعیان مراسم عبور از روی ذغال دارند!»
اینها و مثالهایی از این دست نشان می دهد که عالمان و مبلغان دین و به خصوص کسانی که به زبان اردو مسلط اند باید هندوستان را دریابند. هند، روزی مرکز علم کلام اسلامی و پرورشگاه متکلمان برجسته ای چون میرحامد حسین، صاحب عبقات الانوار بوده است و حتما با همت ما می تواند دوباره به روزهای آشتی با خرد و خردگرایی بازگردد./۹۱۸/ی۷۰۳/س
علی بهاری